کتاب "تا بیست سالگی" نوشته خانم فاطمه رحیمی , نویسنده جوان و خوش ذوق اصفهانی , با استقبال بسیار خوبی از سوی جامعه ادبی کشور روبرو شده است.در زیر از زبان ایشان , نگاهی گذرا بر کتاب مذکور می افکنیم:
فاطمه رحیمی در کتاب تا بیست سالگی! سعی دارد با شرح احوالات و تجربیات متفاوت زندگی خود به شما کمک کند تا در سن سرنوشتساز بیست سالگی با کولهباری از تجربههایی با ارزش به موفقیتهایی چشمگیر دست یابید.
به عقیدهی فاطمه رحیمی بیست سالگی سرنوشتسازترین سال زندگیاش بوده است، تصمیماتی ریز و درشت که تنها یک لحظه تعلل ممکن بود تا مسیر زندگیاش را به کلی تغییر دهد. مسیری که رحیمی طی این یک سال پیموده سبب شده تا او از دخترکی ساده که تنها دغدغهی اصلی جهانش تحصیل بود به خانمی سرشار از تجربه و با تفکری عمیق تغییر کند.
فاطمه رحیمی میگوید از نوجوانی سودای بهترین دانشگاه ایران و سپس بورسیهی بهترین دانشگاههای جهان را در سر میپرورانده؛ اما درست در روزهایی که دانشاندوزی محور اصلی زندگیاش شده بود و برای کنکور آماده میشد، متأسفانه در روز کنکور به دلیل حال نامساعدش کل رویاها و آرزوهایش نقش بر آب شد.
اسم کتاب “تا بیستسالگی” است زیرا اغلب بر این باوریم از ۱۸ تا بیستسالگی قانون نسبیت انیشتین را به عینه زندگی میکنیم و نه دوسال بلکه به اندازهی بیست سال تجربه کسب خواهیم کرد.
انقدر این قانون نسبیت واضحا هویداست که حتی لزومی برای گذران ۱۸ تا بیست سالگی نیست و بسته به تجربهی افراد پانزدهسالگی ، ۳۰ سالگی و حتی ۴۵ و ۵۰ و اصلا ۷۰سالگی...
بعد از گذران این دوسال طلایی و مطالعهی کتب فلسفی و روانشناسی و مشاوره و نشست و برخواست با پیشکسوتان “گذرندهی این دوسال مذکور” سعی کردم به طور ملموس علامت سوالهایی که طی این مدت در ذهنم یکی پس از دیگری پاسخداده میشدند را با بیان اول شخص مفرد و به قول سروش صحت عزیز به سبک خودم بنویسم...
فاطمه رحیمی میگوید از نوجوانی سودای بهترین دانشگاه ایران و سپس بورسیهی بهترین دانشگاههای جهان را در سر میپرورانده؛ اما درست در روزهایی که دانشاندوزی محور اصلی زندگیاش شده بود و برای کنکور آماده میشد، متأسفانه در روز کنکور به دلیل حال نامساعدش کل رویاها و آرزوهایش نقش بر آب شد.
رحیمی برای دانشگاه مجبور بود در شهری کوچک به تنهایی زندگی کند و بابت یادگیری زبان آلمانی و مهاجرت و تغییر رشته و کنکور مجدد، تقریبا یک سال یا به عبارتی دو ترم دانشگاهی عقب بیفتد. او میگوید دغدغههای زیادی را پشت سر گذاشته که روزی گلهمند از وجودشان بوده است. اما تمامی این اتفاقات سبب نشد تا دست از تلاش بردارد. در حال حاضر فاطمه رحیمی به سبب عبور از شکستی که به تعبیر خودش تمام زندگیاش بود، تبدیل به انسانی خود ساخته و تا حدودی قوی شده است.
او میگوید امروز با مرور لحظات گذشته به خود افتخار کرده و از داشتن عزیزانی که هر ثانیه قلبش به اعتماد وجودشان میتپید، مسرور است. به عقیدهی رحیمی در کتاب تا بیست سالگی (Until twenty years old) روزی رشدمان آغاز میگردد که از ارزشمندترین رویاهایمان میگذریم و با کولهباری از تجربه آمادهی موفقیتهای پیش رو خواهیم بود.
در بخشی از کتاب تا بیست سالگی! میخوانیم:
از وقتی یادمه در مورد هر موضوعی در اطرافم شدیدا کنجکاو بودم و آنقدر فکر میکردم و به طرق مختلف باشون درگیر میشدم تا برام حل میشدن و نهاییترین کار برای قانع شدنم بعد از کلی کلنجار، سؤال کردن بود که خیلی کم پیش مییومد و برای همین اطرافیانم معمولا خیلی نمیدونستن توی ذهنم چی میگذره...
ولی عشق، یکی نه بهتره بگم تنها مسئلهایه که از وقتی یادمه برام عجیب بوده و دنبال تفسیرش بودم... اون موقعها کارتون دیو و دلبر برام خیلی جذاب بود و همیشه برام جای سؤال داشت از ترحم و مهربونی و دلسوزی که بگذریم چی باعث میشه یک نفر که چیزی کم نداشت از زیبایی و انسانیت شیفتهی یک دیو بشه... توی دنیای کودکانم با دلرحم بودن اون دیو و اهمیت اندک ظاهر، خودم رو قانع کردم ولی همیشه یه جایی ته ذهنم رو مشغول میکرد.
هر چی بزرگتر میشدم و درکم از دنیا بیشتر، عشق برام مجهول و مجهولتر میشد. آخه توی جهان کودکانم، همه چیز بو و خوی بهشتی داشتن، زیباتر، مهربونتر، پولدارتر و کلا هیچ صفتی که دیگری رو از بقیه به لحاظ منفی برای جلب توجه متمایز کنه وجود نداشت...
فاطمه رحیمی,کتاب تا بیست سالگی,فاطمه رحیمی نویسنده اصفهان,کتاب تا 20 سالگی
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابه دارند، انتشار نمی یابند.