همه صاحبنظران بر این موضوع اتفاق نظر دارند که تبلیغات در حوزه گردشگری، سرمایهگذاری است نه سرمایهسوزی و در واقع اولین قدم در فرآیند توسعه گردشگری، معرفی و شناساندن جاذبهها و ظرفیتها است که این امر هم برای کسانی که دنبال سرمایهگذاری هستند میتواند فرصتهای جدیدی را برای کسب و کار فراهم کند و هم عموم علاقهمندان به سفر را تشویق کند.
در بین شیوههای مختلف و پیشنهادی این امر، رسانه تلویزیون موثرترین و کارآمدترین آن است زیرا که دادههای تصویری، همیشه به بهترین شکل ممکن واقعیتها را میتواند به سمع و دیده مخاطب برساند.
در حال حاضر شبکههای متعدد تلویزیونی زیر مجموعه صدا و سیمای ملی در گستره کشوری، منطقهای و برونمرزی فعال هستند، میتوان گفت که برای همه طیفهای جامعه اعم از کودک و نوجوان، بازار و اقتصاد، خانواده، ورزش و جوانان، علاقهمندان به فیلم و سریال شبکههای تخصصی بر روی آنتن، برنامههای متنوع و شبانهروزی دارند، در حوزه برونمرزی نیز در یکی دو دهه اخیر شبکههایی به زبانهای عربی، انگلیسی، اسپانیولی و غیره راهاندازی شده که رویکرد عمده آنها پوشش و تفسیر اخبار ایران و جهان است معالوصف چه در بعد داخلی و چه در بعد برونمرزی، هیچ شبکهای با رویکرد گردشگری و توریسم ایرانی وجود ندارد.
بارها شنیدهایم که ایران از لحاظ تعدد و تنوع جاذبههای توریستی، جزء ده کشور اول دنیاست و بر این اساس، منطقی هم باید باشد که از نظر میزان گردش مالی سالانه صنعت گردشگری جهان نیز جزء این رنکینگ باشد ولی متاسفانه اینگونه نیست.
دانستن علل این مساله چندان سخت نیست، شاید دیده یا خوانده باشیم که وقتی تعدادی گردشگر خارجی به خصوص از کشورهای اروپایی برای اولین بار به کشورمان میآیند بعد از سیر و سیاحت، اظهار میدارند که اطلاعات قبلیشان از ایران با آنچه که دیدند بسیار متفاوت بوده است.
این پیشداوریهای اشتباه و غلط از کجا در ذهن گردشگر خارجی نقش بسته است، آیا جز این است که رسانههای تبلیغاتی و در راس آنها شبکههای پرنفوذ رسانهای و تلویزیونی در شکلگیری آن نقش داشتهاند.
واقعیت این است که قدرت رسانه تلویزیون حتی در موج چهارم انقلاب فن آوری مبتنی بر اینترنت، کماکان محفوظ و بلکه بیشتر است، شبکههای حرفهای تلویزیونی در شکل دادن به دیدگاههای جمعی و فردی، ایجاد علاقه و انگیزش به سوژههای مدنظر برنامهسازان، بسیار تاثیر گذارند؛ همچنان که ما بیشتر از طریق همین رسانه با اسامی شهرها، مکانها و گوشههایی از فرهنگ و جامعه کشورهای خارجی آشنا میشویم آنها نیز به همین طریق با کشورمان آشنا میشوند ولی سخن اینجاست که دیدهها و شنیدههای آنها از کشورمان چه اندازه و تا چه حدی مبتی بر واقعیتها است.
در بحث بازاریابی و تبلیغات بینالمللی گردشگری، سالها است که برگزاری هفتههای فرهنگی، جشنوارهها و نمایشگاهها در پایتختهای کشورهای هدف یکی از معدود گزینههای بازاریابی به شمار میآید، این سیاست هرچند مفید و موثر است ولی همیشه محدود به زمان و مکان خاصی است و تعدادی قابل شمار مخاطب را میتواند هدفگذاری کند.
به نظر میرسد وقت آن رسیده تا چارچوبهای قانونی لازم برای ایجاد و راهاندازی شبکه برونمرزی گردشگری کشور فراهم شود تا بدین وسیله کشورمان را ۲۴ ساعته، بدون تاثیر از نوسانات سیاسی منطفه و آن گونه که خود میخواهیم به خیل بیشمار مخاطبان جهانی معرفی کنیم که بدون تردید ماحصل این سرمایهگذاری، افزایش ورود گردشگران خارجی، ارزآوری، اشتغال و رونق اقتصادی خواهد بود.
@عیسی عزیزنژاد -پژوهشگر مردمشناسی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی آذربایجانغربی
ایرانگردی,گردشگری,یارانه,وزارت,رضا نورمحمدی,عطیه مومنی,بلیت,سفر,سفر ارزان,اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران
کوچ و معیشت عشایر همواره یکی از زیباترین جاذبههای گردشگری بهشمار میرود که اگر مورد توجه قرار گیرد میتواند سهم بسزایی از درآمد گردشگری را نصیب استان گیلان کند.
وجود فرهنگهای مختلف، برگزاری نمایشگاههای صنایعدستی و جشنوارههای کوچ، مسابقههای ورزشی ایلی، جشنوارههای موسیقی، زبان، غذا، پوشاک و مسکن خاص از مهمترین جاذبههای ایلات و عشایر است و کوچ سنتی گلههای عشایری از ییلاق به قشلاق و بالعکس مناظر طبیعی زیبای مسیر کوچ از جمله آبشارها، تنگهها، جنگلها و مراتع و چمنزارهای سر سبز و رودخانهها از دیگر جاذبههای گردشگردی مناطق عشایری است.
گردشگری در قرن حاضر در فضاهای جغرافیایی در راستای آمایش سرزمین و همچنین هویت بخشی به واحدهای جغرافیای هر چند کوچک میتواند گام موثری در راستای توسعه ملی باشد. برای رسیدن به این هدف، ساختار شکنی گردشگری و جذب گردشگران در هر یک از فضاهای جغرافیایی در دورنمای گردشگری مدرن جلوه دیگری دارد. این گونه از گردشگری تمایل به استفاده از فضاهای سنتی و فرهنگی و در یک کلام میراث گونه را دارد و از آنجایی که جوامع عشایری به عنوان میراثی بزرگ و تاریخی از تعامل انسان و محیط است، میتواند در روند اشتغال و در آمد کوچ نشینان از یکسو و برای توسعه گردشگری نوین از سوی دیگر ایفای نقش کند.
امروزه گردشگری یکی از منابع مهم در توسعه جوامع انسانی محسوب میشود و گردشگری عشایری یکی از نوینترین زیر شاخههای گردشگری است. با توجه به سبک زندگی امروز و پیشرفت صنعت و تکنولوژی زندگی در دامان طبیعت میتواند برای بسیاری از مردم جالب و دیدنی باشد. از آن جا که زندگی عشایر در بسیاری از کشورها از بین رفته، خود این موضوع کنجکاوی بسیاری از گردشگران را جلب میکند تا با این نوع زندگی آشنا شوند.
این نوع از گردشگری میتواند به عنوان یک راهبرد با برنامهریزی اصولی و شناسایی مزیتها و محدودیتهای گردشگری عشایری، نقش موثری در توسعه و تنوع بخشی به اقتصاد منطقهای و به خصوص جامعه کوچ نشین، بر عهده داشته باشد.
استان گیلان دارای اقلیم جلگه ای و مرطوب است که از یکطرف به کوهستان و از طرف دیگر به دریا راه دارد و مردم گیلان از قدیم انتخاب نوع زندگی شان را براساس همین اقلیم و جغرافیا قرار داده اند.
زندگی عشایری یکی از انواع زندگی در اقلیم و جغرافیای گیلان است، تالش ها در غرب گیلان و گالش ها در شرق گیلان زندگی می کنند. البته عشایر شرق گیلان در منطقه کوهستانی دیلمان و اشکور زندگی می کنند و یکجانشین محسوب می شوند.
عشایر گیلان نیمه کوچنده محسوب میشوند؛ عشایر گیلان کوچ عمودی دارند و از جلگه به سمت کوهستان حرکت میکنند. به مسیر کوچ عشایر «ایل راه» و به زبان محلی راه «چهارپاداری» (چارواداری) گفته میشود. ایلراهها به صورت فرهنگ از پدران به پسران به ارث میرسد.
گردشگر عشایری باید یک گردشگر تجربهگرا باشد و در کوچ مشارکت کند، یعنی لذت زندگی عشایری را لمس کند، لباس محلی را بر تن کند، شیر دام را بدوشد و نان از تنور بیرون بیاورد. در این راستا باید اطلاعات لازم و دانش بومی در اختیار گردشگران عشایری قرار گیرد.
در دهههای اخير، بیشک گردشگری بهعنوان مهمترين رويکرد و راهبرد در توسعه پايدار در تمامی مقياسها از محلی تا جهانی تعریف شده و تمامی مديران و برنامهريزان بر ظرفیتهای بالای اين صنعت در ايجاد تحولات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سياسی صحه گذاشته و آن را تأييد کردهاند.
تجربیات جهانی نشان میدهد که در این فرآیند مسلماً مناطقی موفق خواهند بود که نهتنها از ظرفیتهای انسانی و طبیعی متنوع در بخش گردشگری برخوردار باشند، بلکه با تدوین و اجرای برنامههای مدون و نظاممند از این سرمایهها به نحو بهینه استفاده کرده و آنها را در مسیر توسعه بکار گیرند. بدون اغراق، خوانسار یکی از مهمترین قطبهای گردشگری در استان اصفهان و کشور محسوب میشود و خیل عظیم گردشگران و بازدیدکننده از این باغشهر زیبا گواه بارزی بر این ادعاست. آنچه خوانسار را بهعنوان یکی از شهرهای مهم ایران در عرصه ملی مطرح کرده، همانا هویت، اصالت و تاریخ غنی این خطه از سرزمین ایران است.
این شهر همواره در دوران مختلف تاریخ بهویژه در دوران اسلامی بهعنوان یکی از مراکز مهم اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی ایفای نقش کرده و در مناسبات منطقهای و ملی جایگاه ارزندهای داشته است. خوانسار از معدود شهرهای ایران است که در آن فرصتهای ویژه برای گردشگری نهفته است. اکثر مقاصد گردشگری در سطح ملی و حتی جهانی در اغلب مواقع در یک بعد طبیعی یا انسانی و یا در بخش میراث ملموس یا ناملموس رشد یافته و جایگاه برجستهای به دست آوردهاند. درحالیکه خوانسار تمامی فرصتهای گردشگری را اعم از طبیعی و انسانی، ملموس و ناملموس و مرئی و نامرئی در خود دارد و این ظرفیتها، باغشهر خوانسار را در موازنه توسعه صنعت گردشگری در تراز بالایی قرار داده است.
میراثهای طبیعی این شهرستان که زاییده اقلیم ویژه این منطقه جغرافیایی است، در بخش جاذبههای گردشگری طبیعی، تصویری زیبا از این شهر به نمایش میگذارد. پیوند درختان سر به فلک کشیده با دیوارهای سنگچین و کوچهباغهای خاطرهانگیز تداعی جلوههای زیبا از هویت انسانی و احترام به محیطزیست است. این سرمایه در گردشگری نوستالژیک که یکی از رویکردهای نوین گردشگری است میتواند نقشآفرینی خاص داشته باشد. طراحی و ساخت پیادهروها همسان با بافت تاریخی خوانسار در این کوچهباغها میتواند علاوه بر جذب گردشگران در نشاط، شادابی و سلامت شهروندان نیز مؤثر باشد. وجود چشمههای جاری متعدد از میان این کوچهباغها فضای روحنواز آن را دوچندان کرده است و در هر فصل زیبایی خاص خود را دارد. چشمانداز شگفتانگیز خیابان مرکزی خوانسار از مسجد جامع تا محله چشمه آخوند بهصورت تونلی سبز فرصت ویژه دیگری در توسعه گردشگری است، علیالخصوص که در این بخش، قلب تپنده بازار خوانسار در ارائه انواع خشکبار، عسل و سایر سوغات این شهرستان وجود دارد. آبوهوای پاک، اکوسیستم طبیعی منحصربهفرد، دشت لالههای واژگون و وجود انواع گونههای گیاهی و جانوری در این شهرستان، رویکردهای توسعه را در بخش میراث طبیعی تقویت کرده و فرصتهای خاصی را پدید آورده است. وجود نهرهای متعدد که همگی از میان شهر عبور میکنند و بهمانند مادیهای شهر اصفهان مسیر توسعه این شهر را تحت تأثیر قرار دادهاند، از دیگر جاذبههای طبیعی خوانسار است.
به عبارت بهتر، در بافت تاریخی شهر خوانسار که از محله سرچشمه شروع شده و تا محله باباسلطان ادامه دارد، بهروشنی میتوان همگونی انسان و طبیعت، هویت و اصالت و اندیشههای خردمندانه ساکنان این سرزمین را مشاهده کرد. اجرای طرحهای ویژه توسعه گردشگری در این بافت تاریخی- طبیعی در قالب گردشگری آرام میتواند در جذب توریست داخلی و خارجی بسیار مؤثر باشد.
صنایعدستی خاص شهر خوانسار در نمونههای بارزی از قبیل صنعت گره چینی چوبی، قاشق تراشی، مرواربافی و فرش ذهنیبافت ویست رخنمایی میکند. هرچند برخی از صنایعدستی ویژه این خطه مانند کوزهگری یا چیتسازی منسوخ شده و رنگ باختهاند ولی با احیا این هنرها میتوان جانی تازه در کالبد صنعت گردشگری خوانسار تزریق کرد. یکی از بازارهای معروف و سنتی خوانسار که در طی سالیان گذشته از بین رفته، بازار پلگوش است. بازآفرینی این اثر تاریخی خوانسار با تأکید بر احیای رشتههای مختلف صنایعدستی در غرفههای این راسته، علاوه بر تقویت هنر و صنعت در خوانسار، در اشتغالزایی و توسعه درآمدها نیز مؤثر است. جلوه دیگر اقتصادی این کهن سرزمین، تولید انواع خشکبار و عسل است. خوانسار بر اساس مستندات تاریخی بهویژه سفرنامهها همواره یکی از مراکز مهم مبادلات تجاری بوده و در بخش صادرات و واردات انواع کالاها بسیار فعال بوده که این مهم حتی در عصر حاضر نیز در فعالیتهای اقتصادی مردمان این شهر مشهود است.
برگزاری جشنوارههای مختلف مانند جشنواره عسل، جشنواره خشکبار و حتی برداشت انواع محصولات باغی مانند گردو و آلو از مهمترین ظرفیتهای این شهر در یکی دیگر از راهبردهای نوین توسعه گردشگری به نام گردشگری رویداد است.
تاریخ درخشان خطه خوانسار در اعصار گذشته بهویژه در دوران اسلامی از میراثهای تاریخی و مذهبی برجای مانده از آنها کاملاً مشهود است. بزرگان دینی و مراجع عالیقدر مدفون در قبرستان شرقی خوانسار و حتی قبرستان تخت فولاد اصفهان همچون نگینی بر تارک شیعه میدرخشند. خوانسار را به سبب عشق و ارادت بیحدوحصر به اهلبیت عصمت و طهارت شهر حسینیهها و تعزیه میخوانند. هرساله در ایام محرم و صفر، مراسم سوگواری امامان شیعه باشکوهی خاص در خوانسار برگزار میشود که از اقصی نقاط ایران برای شرکت در این مراسمها به خوانسار عزیمت میکنند. برگزاری تعزیه بهعنوان آیینی تاریخی و مذهبی در خوانسار قدمتی چند صدساله دارد و روستای قودجان این شهرستان بهعنوان پایتخت تعزیه ایران معرفی شده و این رویداد دینی به شماره ۶۰۱ در فهرست میراث ناملموس ملی به ثبت رسیده است. در نتیجه، به سبب وجود جاذبههای فراوان دینی و مذهبی در دو بخش ملموس و ناملموس، این شهرستان در گردشگری دینی نیز دارای ظرفیتهای فراوانی است. وجود امامزادگان و بزرگان دینی، حکاکیهای بیبدیل بر سنگ قبرها در قبرستان شرقی، خانه تاریخی با پیشینه مذهبی مانند عمارت تاریخی حبیبی، مدارس علمیه، محلات با تاریخ مذهبی برجسته مانند محله رئیسان خوانسار و وجود نسخ خطی فراوان از کتب دینی و مذهبی از مهمترین مؤلفههای است که این منطقه را در گردشگری مذهبی نیز پویا و برجسته کرده است.
برنامهریزی و مدیریت پایدار گردشگری در خوانسار با توجه به فرصتهای ویژه موجود در این شهرستان باید بر مبنای تمامی رویکردهای باشد که در وضعیت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و دینی این شهر تأثیرگذار است. در ساخت هرگونه تأسیسات گردشگری در این منطقه باید به میراث تاریخی و فرهنگی و سرمایههای مذهبی شهرستان توجه خاص داشت. تجربیات نشان میدهد که یکی از نمونههای موفق سرمایهگذاری در این شهر و شهرستان، احیای خانههای تاریخی در قالب اقامتگاههای بومگردی، اقامتگاههای سنتی، هتلهای سنتی و سایر مجموعههای گردشگری است. بدون شک، فرهنگ، هویت دینی، فضای فکری و جو اجتماعی حاکم بر شهر خوانسار بر تمامی فرآیندهای برنامهریزی بهویژه برنامهریزی گردشگری در این منطقه تأثیر دارد. از این رو تمامی راهبردهای توسعه گردشگری در این ناحیه باید بر مبنای سرمایههای ارزشمندی باشد که از دیرباز تاکنون در شکلگیری هویت، تاریخ و فرهنگ دینی خوانسار نقش چشمگیری داشتهاند. این مهم در سایه تعامل سازنده تمامی نهادهای تأثیرگذار در فرآیند توسعه شهر خوانسار اعم از رؤسای دستگاههای اجرایی، مدیران ارشد سیاسی، مراجع عالیقدر دینی و سرمایهگذاران اقتصادی میسر خواهد بود. بدیهی است اگر تدوین و اجرای برنامههای توسعه گردشگری در این شهرستان بر پایه خرد جمعی و مشارکت اجتماعی باشد، ایجاد زیرساختهای توسعه در این ناحیه نهتنها با ساختارهای میراثی و تاریخی این شهر منافاتی نخواهد داشت، بلکه در صدور فرهنگ اصیل این منطقه به سایر نقاط نیز تأثیر چشمگیری دارد.
علی جوزی خمسلویی/رئیس اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شهرستان خوانسار
ایرانگردی,گردشگری,شهرداری,استانداری,یارانه,فرمانداری ,وزارت,رضا نورمحمدی,عطیه مومنی,ایرانگردی,گردشگری,بلیت,سفر,سفر ارزان,اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بخشداری , دهیاری, شورای اسلامی شهر, پرسپولیس, استقلال, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران
عاشورا تنها در یک عبارت یا کلمه خلاصه نمیشود، عاشورا یک واقعیت زنده است، فرهنگی است به وسعت و پهنای قلوب همه آزادیخواهان و آزادیطلبان عالم که رویدادهای این روز باشکوه را در خاطرات ذهن و جان خود فراگرفته و نسل به نسل و سینه به سینه برای خود، خانواده و نسلهای بعد از خود به ارمغان میگذارند تا با صدایی رسا و پرقدرت، بانگ ظلمستیزی و آزادگی سر دهند.
حسین بن علی (ع) و یارانش در روز دهم محرم سال ۶۱ هجری قمری، میراثی ارزشمند و تکرار نشدنی بر جای گذاشتند که همواره در امتداد تاریخ جاری است و با گذشت حدود ۱۴۰۰ سال از آن واقعه، هنوز حرفهای زیادی برای مردمان جهان دارد.
اما حسین (ع) نشان داد که میتوانیم پیام خود را حتی با خون خود برای قرنها به عالمیان برسانیم که ظلم پایدار نیست و روزی آزادیخواهی و عدالت در این پهنه گیتی گسترده خواهد شد. مهم باور بر این مبانی و اعتقاد راستین بر معنویت دلهای پاک مردمانی است که بر پایه امید و آرمان زندهاند و زندگی میکنند و این خود ارزشی است بی حد و انتها.
اما سخن از ارزشهای محرم و فرهنگ عاشورا، بیآنکه این داشته فرهنگی و اجتماعی غنی و ارزشمند را با آثار معنوی و آیینهای مرتبط با آن در نیامیزیم، اجحاف در حق سخن است. میراث معنوی ما ایرانیان شامل دایره وسیعی از ارزشهای اجتماعی، فرهنگی عامه و جوامع محلی از منظر آیینها، سنتها، رسوم، اعتقادات و حرکات جمعی است که عزاداریها، مرثیهها و مراسم مرتبط با سوگواری اهل بیت یکی از اجزای مهم، تاریخی و جداییناپذیر با فرهنگ شیعی و ایرانی ما مردمان کهن آسیایی، را در بر میگیرد.
از اینرو مراسمها و سوگواریهای مربوط به ایام محرم و عاشورای حسینی، یکی از شاخصترین رویدادهای فرهنگی و اجتماعی اقصی نقاط ایران است که فارغ از گرایشهای دینی، مذهب یا نوع تفکر، یکایک اجزای جامعه را برای ۱۰ روز از سال، برای یک هدف مشخص و به یک منظور گرداگرد یکدیگر جمع میکند تا بار دیگر یادآور یک واقعه تاریخی که چرخه زندگی انسانها را به قبل و بعد از خودش تقسیم کرده، باشیم،تعمق در اینکه اگر بار دیگر حادثهای مشابه در دوران حاضر ما رخ دهد، ما کجای ماجرا خواهیم بود.
در میان مراسمهای مرتبط با عاشورا که در سطح کشور برگزار میشود و مردم به هر طریق، ضمن عزاداری به شهدای روز تاسوعا و عاشورا ادای احترام کرده و یادآور مصائبی که بر آنان رفته میشوند، شاید بتوان استان سمنان را از منظری مهد و خواستگاه آئینها و مراسمهای عاشورایی و عزاداری سید و سالار شهیدان دانست. چرا که از هر کجای این استان عبور میکنیم، از کوچکترین روستاها تا شهرهای بزرگ، شاهد برپایی انواع مختلف آیینها، تعزیهها، شیوههای خاص عزاداری و سوگواری هستیم که هر یک در نوع خود راوی یک بخش از این رویداد تاریخی و برخواسته از سنن و باورهای مردم آن منطقه در جغرافیای سرزمینی است.
از توزیع نذریهای متنوع و غذاهای خاص گرفته، تا نخلگردانی، شیوههای خاص مرثیهسرایی و روضهخوانی و برپایی خیمه در این روز، همه بازگوکننده عظمت و شکوه یک اتفاق بزرگ است.
در استان سمنان تاکنون بیش از ۲۰۰ آیین و مراسم سنتی و تاریخی عزاداری ایام محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا شناسایی شده که از این حیث یکی از استانهای حائز طرفیت در حوزه میراث معنوی و ناملموس شناخته میشود.
از این تعداد، ۳۰ اثر با درخواست جوامع محلی و پس از گردآوری اطلاعات و مستندات لازم، در فهرست میراث ناملموس کشور قرار گرفتهاند که تلاش میشود هر سال دست کم پنج تا ۱۰ اثر، در این حوزه، پس از شناسایی به آثار واجد ارزش و ثبت شده افزوده شود.
شاید بتوان از مهمترین آثار معنوی با محوریت محرم و عاشورا در استان سمنان، را شناسایی و ثبت ۱۱ عنوان مراسم نخلگردانی در چندین روستا و شهرهایی نظیر شهمیرزاد، مهدیشهر، شاهرود، تکیه جهادیه شهر سمنان و دامغان اشاره کرد که هر کدام تفاوتهای بسیاری در شیوه تجمع مردم، حرکت و ابعاد و اندازه نخل با یکدیگر دارند.
همچنین مراسم سنگزنی در سمنان و روستای حسنآباد و زانو زدن در روستا لاسجرد شهرستان سرخه نیز از دیگر مراسمهای خاص و منحصر بهفرد استان است که سالانه علاقهمندان و گردشگران مذهبی زیادی را برای بازدید از این مراسم که با نظم و ترتیب مثالزدنی برگزار میشود، به نقاط محل اجرای این سنت جذب میکند.
از دیگر آیینهای منحصر بهفردی که مطابق مشاهدات و پژوهش صورت گرفته در سطح کشور، تنها در شهر دامغان انجام میشود، مراسم روز یازدهم محرم است که علاوه بر سوگواری و عزاداری در دهه محرم و روزهای تاسوعا و عاشورا، سیاهپوش شدن شهر در سوگ شهادت ۷۲ فرشته آسمانی است، دستههای عزاداری به خیابانها میآیند و غذای نذری در تعداد بیشماری میان عزداران حسینی توزیع میشود که به گمان پژوهشگران در آن روز خاص، دستکم ۲۰ تا ۳۰ هزار نفر از گوشه کنار کشور برای شرکت در این مراسم به دامغان سفر میکنند.
اما در این میان نباید از شهر سرخه و مراسمهای خاص آن به سادگی عبور کرد. مراسم «قاتل آو» یا در فارسی «آب قاتل»، «حیدر حیدر» در تکیه آق علی چال و مراسم «دسته عرب» از جمله میراث معنوی و روایی در سرخه است که جمعیت پرشمار شرکتکننده در خلال برگزاری این مراسمها، نشانگر ارزشها و باورهای اصیل مرتبط با آن است.
بهعنوان مثال در مراسم قاتل آو، با بهرهگیری از واقعه مسدود کردن آب بر خیمههای جبهه حق از سوی دشمنان، مسیر ورودی آب از خارج از شهر توسط عزاداران طی میشود و این میان با مرثیهخوانی بر سوگ امام دلها مینشینند. تعزیه نیز از دیگر اجزای مهم و جاری در فرهنگ عاشورایی مردمان استان سمنان است.
از هر شهر که گذر میکنیم، شاهد برپایی تعزیه و نمایشهای روایی واقعه عاشورا هستیم که مراسم «حسن و حسین» میامی گرفته تا تعزیه روستای گرمن شاهرود، تعزیه گرمسار و خیمهسوزان دامغان، سرخه و سمنان، هر یک از ویژگیها و روایتهای شفاهی و بعضاً ریشه در فرهنگ جامعه محلی دارد که مخاطبان بهدلیل ارتباط روحی و معنوی خاصی که با رویدادهای وقایع برقرار میکنند، مجذوب آن شده و بر مصائب اهل جنت سوگواری میکنند.
بیشک سمنان، استانی است که باید در همه فصول و ایام سال مورد بازدید قرار گیرد. از جاذبههای طبیعی، تاریخی، فرهنگی و اجتماعی گرفته تا مواریث ناملموس که هر آینه رنگ و بوی توالی زندگی و حیات در آن متبلور و متجلی است، همه و همه انگارههایی نو در ذهن مخاطب ایجاد مینکند و ظرفیتی مغفول را نمایان میسازد.
هانی رستگاران/
مسئول ثبت آثار و حرائم میراث ملی سمنان
ایرانگردی,گردشگری,شهرداری,استانداری,یارانه,فرمانداری ,وزارت,رضا نورمحمدی,عطیه مومنی,ایرانگردی,گردشگری,بلیت,سفر,سفر ارزان,اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بخشداری , دهیاری, شورای اسلامی شهر, پرسپولیس, استقلال, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران
بدینوسیله اینجانب رضا نورمحمدی از خبرنگاران پیشکسوت استان تهران و مدیر سایت ایرانگردی , بابت اشتباه سهوی در درج کلمه (رعایت بهداشت) مندرج در تقدیرنامه رستوران نمونه برای واحد صنفی آشکده و رستوران عرفان فیروزکوه , که سبب تکدر خاطر مدیریت محترم شبکه بهداشت و درمان شهرستان فیروزکوه و طرح شکایت در شعبه 9 بازپرسی دادسرای فرهنگ و رسانه تهران به شماره 9809982216200110 مورخ 28 تیرماه 98 شده است , صمیمانه عذرخواهی کرده و تقدیرنامه مذکور را باطل اعلام نمودیم.
بنده به نمایندگی از سوی سایت ایرانگردی , ضمن عذرخواهی مجدد از پرچمداران سلامت در شبکه بهداشت و درمان شهرستان فیروزکوه باالاخص آقای دکتر رجب ترقی ریاست محترم شبکه و آقای احمدی مقدم مدیریت معزز واحد حقوقی , تعهد می نمائیم از این پس برای موارد مرتبط با بهداشت و درمان در آن شهرستان , با آن شبکه هماهنگ باشیم.ضمنا" تصویر نامه عذرخواهی کتبی ما نیز تقدیم جناب آقای احمدی مقدم ارسال شده است.خواهشمند است در صورت امکان با انصراف از شکایت مذکور و اطلاع کتبی به آن شعبه بازپرسی , ما را مرهون محبت و بزرگواری خود قرار دهید.در پایان سلامتی و توفیق روزافزون شما خوبان را از خداوند متعال خواستاریم.
کتاب "تا بیست سالگی" نوشته خانم فاطمه رحیمی , نویسنده جوان و خوش ذوق اصفهانی , با استقبال بسیار خوبی از سوی جامعه ادبی کشور روبرو شده است.در زیر از زبان ایشان , نگاهی گذرا بر کتاب مذکور می افکنیم:
فاطمه رحیمی در کتاب تا بیست سالگی! سعی دارد با شرح احوالات و تجربیات متفاوت زندگی خود به شما کمک کند تا در سن سرنوشتساز بیست سالگی با کولهباری از تجربههایی با ارزش به موفقیتهایی چشمگیر دست یابید.
به عقیدهی فاطمه رحیمی بیست سالگی سرنوشتسازترین سال زندگیاش بوده است، تصمیماتی ریز و درشت که تنها یک لحظه تعلل ممکن بود تا مسیر زندگیاش را به کلی تغییر دهد. مسیری که رحیمی طی این یک سال پیموده سبب شده تا او از دخترکی ساده که تنها دغدغهی اصلی جهانش تحصیل بود به خانمی سرشار از تجربه و با تفکری عمیق تغییر کند.
فاطمه رحیمی میگوید از نوجوانی سودای بهترین دانشگاه ایران و سپس بورسیهی بهترین دانشگاههای جهان را در سر میپرورانده؛ اما درست در روزهایی که دانشاندوزی محور اصلی زندگیاش شده بود و برای کنکور آماده میشد، متأسفانه در روز کنکور به دلیل حال نامساعدش کل رویاها و آرزوهایش نقش بر آب شد.
اسم کتاب “تا بیستسالگی” است زیرا اغلب بر این باوریم از ۱۸ تا بیستسالگی قانون نسبیت انیشتین را به عینه زندگی میکنیم و نه دوسال بلکه به اندازهی بیست سال تجربه کسب خواهیم کرد.
انقدر این قانون نسبیت واضحا هویداست که حتی لزومی برای گذران ۱۸ تا بیست سالگی نیست و بسته به تجربهی افراد پانزدهسالگی ، ۳۰ سالگی و حتی ۴۵ و ۵۰ و اصلا ۷۰سالگی...
بعد از گذران این دوسال طلایی و مطالعهی کتب فلسفی و روانشناسی و مشاوره و نشست و برخواست با پیشکسوتان “گذرندهی این دوسال مذکور” سعی کردم به طور ملموس علامت سوالهایی که طی این مدت در ذهنم یکی پس از دیگری پاسخداده میشدند را با بیان اول شخص مفرد و به قول سروش صحت عزیز به سبک خودم بنویسم...
فاطمه رحیمی میگوید از نوجوانی سودای بهترین دانشگاه ایران و سپس بورسیهی بهترین دانشگاههای جهان را در سر میپرورانده؛ اما درست در روزهایی که دانشاندوزی محور اصلی زندگیاش شده بود و برای کنکور آماده میشد، متأسفانه در روز کنکور به دلیل حال نامساعدش کل رویاها و آرزوهایش نقش بر آب شد.
رحیمی برای دانشگاه مجبور بود در شهری کوچک به تنهایی زندگی کند و بابت یادگیری زبان آلمانی و مهاجرت و تغییر رشته و کنکور مجدد، تقریبا یک سال یا به عبارتی دو ترم دانشگاهی عقب بیفتد. او میگوید دغدغههای زیادی را پشت سر گذاشته که روزی گلهمند از وجودشان بوده است. اما تمامی این اتفاقات سبب نشد تا دست از تلاش بردارد. در حال حاضر فاطمه رحیمی به سبب عبور از شکستی که به تعبیر خودش تمام زندگیاش بود، تبدیل به انسانی خود ساخته و تا حدودی قوی شده است.
او میگوید امروز با مرور لحظات گذشته به خود افتخار کرده و از داشتن عزیزانی که هر ثانیه قلبش به اعتماد وجودشان میتپید، مسرور است. به عقیدهی رحیمی در کتاب تا بیست سالگی (Until twenty years old) روزی رشدمان آغاز میگردد که از ارزشمندترین رویاهایمان میگذریم و با کولهباری از تجربه آمادهی موفقیتهای پیش رو خواهیم بود.
در بخشی از کتاب تا بیست سالگی! میخوانیم:
از وقتی یادمه در مورد هر موضوعی در اطرافم شدیدا کنجکاو بودم و آنقدر فکر میکردم و به طرق مختلف باشون درگیر میشدم تا برام حل میشدن و نهاییترین کار برای قانع شدنم بعد از کلی کلنجار، سؤال کردن بود که خیلی کم پیش مییومد و برای همین اطرافیانم معمولا خیلی نمیدونستن توی ذهنم چی میگذره...
ولی عشق، یکی نه بهتره بگم تنها مسئلهایه که از وقتی یادمه برام عجیب بوده و دنبال تفسیرش بودم... اون موقعها کارتون دیو و دلبر برام خیلی جذاب بود و همیشه برام جای سؤال داشت از ترحم و مهربونی و دلسوزی که بگذریم چی باعث میشه یک نفر که چیزی کم نداشت از زیبایی و انسانیت شیفتهی یک دیو بشه... توی دنیای کودکانم با دلرحم بودن اون دیو و اهمیت اندک ظاهر، خودم رو قانع کردم ولی همیشه یه جایی ته ذهنم رو مشغول میکرد.
هر چی بزرگتر میشدم و درکم از دنیا بیشتر، عشق برام مجهول و مجهولتر میشد. آخه توی جهان کودکانم، همه چیز بو و خوی بهشتی داشتن، زیباتر، مهربونتر، پولدارتر و کلا هیچ صفتی که دیگری رو از بقیه به لحاظ منفی برای جلب توجه متمایز کنه وجود نداشت...
فاطمه رحیمی,کتاب تا بیست سالگی,فاطمه رحیمی نویسنده اصفهان,کتاب تا 20 سالگی
در دنیای متنوع مجازی، با وجود انواع آپلیکیشن های هوشمند به راحتی میتوان با مخاطبان متفاوت گردشگری در سرتاسر دنیا ارتباط برقرار کرد و به آسانی و با کمترین هزینه ممکن تبلیغات خوبی از بازار خود ارائه کرد.
جاذبههای بیشمار تاریخی، طبیعی و گردشگری در ایران، همچنان نیازمند معرفی جذاب و هوشمندانه است تا در اولین گام برای خود مردم ایران و در مرحله بعد و بر اساس زبان تعیین شده در دنیا پخش شود تا جهان، ظرفیتهای این بهشت پهناور را بشناسد.
در این میان، رسانهها، تهیهکنندگان و متولیان امر تولید این آثار، باید مطالعات خوبی نسبت به آثار تولید شده داشته باشند و با شناخت مسیر طی شده تا به امروز، تولیدات را در محورهای جدیدی ادامه دهند و بر اساس این مدل، افراد بیشتری از جامعه را در دایره مخاطبان خود قرار دهند.
سالهای سال و از آغاز ساخت مستندهای سینمایی و تلویزیونی، سوژههای میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بخشی از محتوی این ساختار را شامل میشد و آثار ماندگار و فاخری با این رویکرد تولید شده و در دورههای مختلف در دنیا منتشر شده است. اما این روزها، در دنیای مینمال، انسانها نیازمند آثاری متناسب با خلق و خوی خود هستند. آثاری که بتوانند در کوتاهترین زمان ممکن و با بهروزترین امکانات تصویری، جذابیتهای موجود را نمایش دهند. تولید کلیپهای کوتاه و با بهرهگیری از تکنیکهای مدرن تصویربرداری و استفاده از تجهیزات حرفهای، به یک جریان جهانی بدل شده است. البته دراین مسیر، تولید بیهدف و با موضوعات مصرفی و محتوی بدون فکر، آسیبی جدی برای این جریان سریع و مخاطب ساز به حساب میآید. که باتدبیر صاحبان قلم، ایده و رسانه، این موضوع میتواند در مسیر درست و اصلی خود هدایت شود.
پرداختن به جاذبههای کمتر شناخته شده، استفاده از آخرین امکانات تصویری و شناخت ذائقه مخاطبان در هر گوشه از جهان در کنار ترجمههای کارشناسی به زبانهای بازار هدف، از اقدامات مؤثری بوده که در دو ماه اخیر و با شیوع ویروس کرونا هنرمندان و بخشهای مرتبط در وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی انجام دادند تا بتوانند در دوران پساکرونا از جریان عظیم صنعت گردشگری بازنمانند.
اما این پایان راه نیست و باید پذیرفت، تبلیغات در گردشگری، یکی از مهمترین اقدامات هر کشوری است و جدا از حمایتهای دولت و بخش خصوصی، این امر با ایجاد انگیزه در قالب برگزاری جشنوارههای فیلم و اولویتدهی به گردشگری در بین موضوعات جشنوارههای بینالمللی، میتواند جریان ساز این صنعت مهم در ایران باشد.
ایرانگردی, گردشگری,شهرداری,استانداری,یارانه,فرمانداری ,وزارت,رضا نورمحمدی,عطیه مومنی,ایرانگردی,گردشگری,بلیت,سفر,سفر ارزان,اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بخشداری , دهیاری, شورای اسلامی شهر, پرسپولیس, استقلال, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران
* مدیر روابطعمومی ادارهکل میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی مازندران
حرکت آزاد اطلاعات، ارتباطات و ارتقای سطح آگاهیها و سواد عمومی در فرآیند جذب توریست بسیار تعیینکننده است و نتیجه بهرهگیری درست و صحیح از فناوریهای نوین ارتباطی است.
روابط عمومی در صنعت گردشگری یعنی اعتمادسازی، افزایش آگاهیهای عمومی و بین المللی و شتاب دادن به صنعت سفر و توریسم.
در این میان نقش روابطها و به خصوص روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در شناخت مزایای نسبی و رقابتیِ گردشگری میتواند گردشگر بیشتری را جذب کند.
اما آنچه تاکنون باعث عدم موفقیت صد درصدی نظام ارتباطی و روابط عمومی شده عدم وجود استراتژی ارتباطی و نبود چشم انداز در این حوزه بوده است.
در این شرایط باید قبول کرد هر عملکرد اشتباهی تا چه میزان به گردشگری کشور آسیب میرساند و تلاش در این زمینه به جز همراهی مردم و مشارکت آنان سودی نخواهد داشت.
هر چند تقویت روابط عمومی ها برای ارتقای صنعت گردشگری اجتناب ناپذیر است و آنچه باید بطور شفاف در مدل روابط عمومی گردشگری مورد توجه جدی قرار گیرد تقویت نظام اطلاع رسانی و توجه ویژه به روابط عمومی ها به عنوان مرکزی نظاممند، برنامه ریزی شده و سنجیده، گردشگری را در ساختار بین المللی مطرح و معرفی کند.
گردشگری و میراث فرهنگی هویت ملی و موضوعی چند وجه است که بسیاری از دستگاهها با آن مرتبط هستند، شهرداری به عنوان مدیریت شهری، وزارت کشور برای اقدامات امنیتی در رابطه با گردشگران خارجی، نیروی انتظامی برای نوع تعاملات و برخورد با گردشگران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ساماندهی فرهنگ جامعه و دیگر نهاد ها، باید وظیفه خود را به خوبی در این زمینه انجام دهند.
به نظر می رسد برای رسیدن به مدل روابط عمومی گردشگری باید چند سیاست کلی را این زمینه در نظر گرفت که مهمترین آن ها: تخصص گرایی و حرفه ای سالاری مدیران روابط عمومی، استقلال، اعتبار و بهره گیری از تکنیک های جدید ارتباطی و از همه مهمتر ایجاد نگرش ارتباطی در تمام بدنه دولت، همه دستگاه های دولتی، همه مدیران و همه کارمندان است.
* مدیر روابط عمومی و امور فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی خراسان رضوی
ایرانگردی, گردشگری,شهرداری,استانداری,یارانه,فرمانداری ,وزارت,رضا نورمحمدی,عطیه مومنی,ایرانگردی,گردشگری,بلیت,سفر,سفر ارزان,اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بخشداری , دهیاری, شورای اسلامی شهر, پرسپولیس, استقلال, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران
تقریباً اغلب فلاسفه روی این مسئله اتفاقنظر دارند که تفسیر، تأثیر و روح یک رویداد همیشه از کالبد و ماهیت حادثه بزرگتر است حتی اگر اثر آن در زمان خود درک نشود.
خبر ثبت ۵ مهرماه بهعنوان «روز گردشگری» در تقویم رسمی کشور درست از همین رویدادهایی بود که وقتی خبر آن منتشر شد موج رسانهای قابل توجهی شکل نگرفت و اظهارنظر چندانی در شبکههای اجتماعی به دنبال نداشت. موضوعی که به تعبیر فلاسفه روح و ذات آن هنوز پنهان است.
اینکه همزمان با روز جهانی گردشگری، کشور ما نیز یک روز را با همین عنوان در تقویم رسمی ایران ثبت کرده چه سودی میتواند داشته باشد و یا این اقدام بیشتر نمادین است یا هدفی را دنبال میکند ازجمله سؤالاتی است که بیشک در ذهن بسیاری شکل گرفته و ما تلاش داریم در این گزارش به همه آنها پاسخ دهیم ولی برای تحلیل فلسفه یک رویداد، ابتدا باید خود واقعه را بررسی کرد.
آنچه از گردشگری نمیدانیم
وقتی صحبت از گردشگری میشود همه توجه ما به سمت تأثیرات اقتصادی این صنعت میرود اما موضوع سفر تا چه اندازه میتواند ثروتآفرین و پولساز باشد که وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را بر آن داشته تا با رایزنیهای فراوان یک روز ملی را با این عنوان در تقویم رسمی کشور ثبت کند. شاید باورش برای خیلیها سخت باشد که بدانند هماکنون در جهان 319 میلیون شغل در صنعت گردشگری وجود دارد که هر روز به تعداد آن نیز اضافه میشود.
واقعیت این است که تأثیرات اقتصادی گردشگری چیزی فراتر از هتلداری، تورگردانی، موزهداری، طبیعتگردی و آثار تاریخی و فرهنگی است. وقتی صحبت از 319میلیون شغل میشود یعنی وسعت دید را باید گستردهتر از مشاهدات کنونی کرد.
ساخت تولیدات چادرهای مسافرتی، عکاسی، اپلیکیشن و نرمافزارهای سفر، کفش و عصای طبیعتگردی و کوهنوردی، موسیقی و کنسرت، درشکههای خیابانی، شهربازی و پارکهای آبی، ساخت چوب ماهیگیری، تولید سلاحهای شکاری، جت اسکی، بالنسواری، کشتیهای تفریحی، دکههای بینراهی، سافاری، آفرود، شترسواری، سوغات، فعال شدن صنعت چاپ در انتشار نقشه و بروشور، رونق آموزشگاههای زبان خارجی، نمایشگاههای بینالمللی، خلبانی و میهمانداری و تمام مشاغل هوایی و ریلی، توریست سلامت، گردشگر صنعتی، فروش محصولات خانگی از فرشهای نفیس و قیمتی تا شیرینیجات و ترشیهای خانگی تنها بخش کوچکی از مشاغل فعال و درآمدزا در این حوزه هستند. وقتی در کشور ترکیه هوای استانبول را در قالب قوطیهای مدیترانه میفروشند یعنی اشتغالزایی در صنعت گردشگری مرزی ندارد و میتوان از "هیچ" ارزشآفرینی کرد و این بیانگر ظرفیتهای بیبدیل و نامحدود حوزه توریسم است.
روح روز ملی گردشگری
کالبد و ظاهر ثبت، پنجم مهرماه بهعنوان روز ملی گردشگری در تقویم رسمی بیانگر توجه ویژه کشور به مقوله توریسم است اما بیشک وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی از این پیشنهاد و رایزنی آقای وزیر، هدفی بزرگتر از کالبد و نمایه داشته است. چیزی که میتوان از آن بهعنوان روح و فلسفه ثبت روز ملی گردشگری نام برد.
روز ملی گردشگری یعنی هیچیک از فعالیتهای اقتصادی، اجتماعی یا انسانی این حوزه تنها در انزوا رونق نمیگیرد و نمیتوان همه مسئولیتها را برعهده یک وزارتخانه گذاشت.
نامگذاری این روز ملی گواه این امر است که دولت و ذینفعان بخشهای دولتی و خصوصی بهطور فزایندهای باید تلاش کنند بهطور مسئولانه و پایدار صنعت گردشگری را مدیریت کنند تا پتانسیل عظیم آن بهدرستی تحقق یابد.
این روز هرساله به جامعه پویا و در حال پیشرفت ایران یادآوری میکند که هر فرد بهطور مستقیم و غیرمستقیم چه وظیفهای در برابر صنعت گردشگری دارد و نباید وظیفه خود را کوچک و حتی بیثمر تصور کند. حتی اگر کمترین وظیفه لبخند زدن به یک گردشگر و راهنمایی او باشد.
واقعیت این است که گردشگری فعالیتی فراصنعتی است که به بخشهای مختلف دیگری نیز تسری یافته است در نتیجه وظیفه ایجاد اشتغال مستقیم و غیرمستقیم را میطلبد، صنعت گردشگری بهطور پیوسته مهارتهای مختلفی را طلب میکند و ورود سریع نیروی کار را برای همگان فراهم میسازد. وقتی صحبت از فلسفه ثبت روز ملی گردشگری میشود باید به یاد داشت که "دستهای بسیار کارهای بزرگ میکنند." واقعیت این است که گردشگری نهتنها بر ارزشهای اقتصادی یک کشور یا منطقه تأثیر میگذارد بلکه بر ارزشهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور نیز تأثیرگذار است به همین دلیل باید از سال آینده در روز ملی گردشگری برنامههای فراحوزهای را تدارک دید، اعطای نشان ملی گردشگر به بهترین گردشگر سال ایران، اعطای نشان ملی گردشگر به موفقترین شهردار که توانسته اقدامات اثری بخشی در حوزه توریسم انجام دهد و یا اعطای نشان ملی گردشگر به بهترین رسانه، بهترین کارآفرین، بهترین بلاگر و حتی بهترین خلبان، میهماندار و یا حتی بهترین مجموعه درمانی میتواند بخشی از اتفاقات سال آینده باشد.
از این پس هرساله در روز ملی گردشگر میتوان در شبکههای اجتماعی هشتگی (#) را ساخت تا با استفاده از آن ظرفیتهای گردشگری ایران را به سراسر دنیا مخابره کنیم. وظیفهای حداقلی که هر شهروند میتواند از طریق تلفن همراه خود برای رونق گردشگری انجام دهد.
عقبه تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی ایران، عقبه عظیمی است که در طول تاریخ خود همواره هم زنده بوده و هم زاینده.
با توجه به نقش میراث فرهنگی در قوام بخشیدن به هویت ملی و با هدف انسجام داخلی و همچنین به منظور پاسداشت میراث فرهنگی کشورمان ایران و برای ادای دینی هرچند مختصر و ناچیز اندکی از هزاران را ولو با دانش اندکم بر زبان آورم. میراث فرهنگی هر سرزمینی بنا بر میزان اثرپذیری و یا اثرگذاری آن سرزمین در تاریخ بشریت حائز اهمیت فراوان است.
این میراث هم دربردارنده میزان و سهم یک سرزمین در چرخه تمدن بشری اعم از عرضه و تولید فکر و اندیشه است و هم در دریافت، جذب و هضم دستاوردهای معنوی سایر ملل در میراث تمدنی خویش با گفتمانی نوین است. از این روست که پاسداشت میراث فرهنگی به مثابه ارج گذاشتن به هویت ملی، قومی و مذهبی سرزمینی چون ایران است که تار و پود آن با تاریخ پرفراز و نشیبش گره خورده است.
عقبه تاریخی، فرهنگی، مدنی و معنوی ایران، عقبه عظیمی است که در طول تاریخ خود همواره هم زنده بوده و هم زاینده. زنده از آن جهت که در برخورد با فرهنگ ها و آداب و رسومهای گوناگون اگر چنانچه در طرف مغلوب هم قرار می گرفته؛ اما باز هم به دلیل غنای تاریخی و فرهنگی خویش و با هضم فرهنگ اقوام غالب در ظرف میراث فرهنگی و معنوی خود همواره قوم غالب را مغلوب اندیشه و غنای فرهنگی ایران میکرده است، و زاینده از آن روی که با هر شکست خوردنی به مانند قُقنوس اسطوره ای سر از خاکستر جوشان ایران برمی آورد و زندگی و زایندگی را از سر می گیرد.
بین افسانه قُقنوس و سرگذشت ایران تشابهی می توان دید. ایران نیز چون آن مرغ شگفت بی همتا بارها در آتش خود سوخته است و باز از خاکستر خویش زائیده شده ؛ ایران و میراث فرهنگی اش بارهای بار این زائیدگی در مرگ را گذرانده است و در میان درد شکفته است.
آری به راستی که میراث فرهنگی ایران میراثی است جاودان، میراثی که به تعبیر سید جواد طباطبایی اندیشمند سیاسی ایران سنگ خارای زمانه است. در پیچ و خم های تاریخی تا مرز نیستی رفته است و از هستی ساقط شده است و اما باز هم در بزنگاههای حساس تاریخ خود را یافته است. کشور کهنسالی چون ایران که چندهزار سال بر سر یکی از حساس ترین نقطه های جهان زندگی کرده و محل تلاقی و برخورد شرق و غرب و شمال و جنوب بوده و در مرکز تلاقی تمدن ها و یورش ها و کشمکش ها قرار داشته، بدیهی است که کوله بار سنگینی از میراث فرهنگی و معتقدات می اندوزد و شیوه تفکر و شیوه خاص بودن خود را بنیان می نهد که دست کم گرفتن این میراث فرهنگی و معنوی و یا معارضه با آن نافرجامی شومی با خود به همراه خواهد داشت.
بنا بر قول اندیشمند معاصر محمدعلی فروغی «اگر ما دعوی سربلندی داریم می بایست به لوازم آن عمل کنیم و یکی از لوازم آن احترام به آثار گذشتگان است»، حفظ این آثار تنها و تنها محض تفنن و تفریح نیست بلکه اسباب آبروی ماست. معرف عظمت و لیاقت یک ملت است. ارزش میراث فرهنگی و معنوی ایران تا بدانجاست که اکثر سفرنامه نویسان نیز بدان اذعان داشتهاند.
ادوارد براون یکی از این شخصیت های فرهنگی است که در سفرنامه خود از قدرت جذب و جاذبه فرهنگی میراث تاریخی ایران سخن به میان می آورد و غنای میراثی ایران را در نوع خود بی همتا می داند. توصیفی که براون از آثار تاریخی بین راه اصفهان تا شیراز و حتی آثار باقی مانده سرزمین پارس به میان می آورد بسیار جاندار و دلکش است که از زبان یک فرنگی ایران دوست به نگارش درآمده است.
بیشترین تأکید ادوارد براون بر لزوم حفظ مواریث فرهنگی گذشتگان این سرزمین و ثبت و انتقال آن به نسل های آینده بوده است. همه این ظرفیت ها و جوش و خروش فرهنگی و معنوی در روح و کالبد سرزمینی به نام ایران معنا یافته است. به درستی و با اتکای بر داشتههای فرهنگیمان می توانیم از عمق وجودمان فریاد برآوریم که میراث فرهنگی مان، تبلور آرمان ملی هر ایرانی است.
پایان کلام را با سخنی از دکتر اسلامی ندوشن روشن میسازم؛ جایی که ایشان در مورد ایران چنین بر زبان می آورند که «ایران سرزمین شگفت آوری است، تاریخ ایران از نظر رنگارنگی و گوناگونی کم نظیر است. بزرگترین مردان و پست ترین مردان در این آب و خاک پرورده شده اند. حوادثی که بر سر او آمده بدان گونه است که در خور کشور برگزیده و بزرگی است، فتح های درخشان داشته است و شکست های شرم آور ، مصیبت های بسیار و کامروائی های بسیار . گوئی روزگار همه بلاها و بازی های خود را بر ایران آزموده است. او را بارها بر لب پرتگاه برده و باز از افتادن بازش داشته. ایران شاید سخت جان ترین کشورهای دنیاست. دوره هایی بوده است که با نیمه جانی زندگی کرده اما از نفس نیفتاده و چون بیمارانی که می خواهند نزدیکان خود را بیازمایند درست در همان لحظه که همه از او امید برگرفته بودند چشم گشوده است و زندگی را از سر گرفته.»
* کارشناس میراث فرهنگی استان بوشهر
ایرانگردی, گردشگری, شهرداری, استانداری, یارانه, فرمانداری, وزارت, رضا نورمحمدی, عطیه مومنی, ایرانگردی, گردشگری, بلیت, سفر, سفر ارزان, اداره کل تهران, قیمت ارز, قیمت دلار, بخشداری, دهیاری, شورای اسلامی شهر, پرسپولیس, استقلال, بهترین هتل, هتل ارزان, بهترین رستوران